افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به استرس و پیامدهای آن هوشیار شده اند. بزرگسالان، نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی محیط زیست امکان وقوع یک جنگ هسته ای به پایان رسیدن منابع طبیعی وجوه اافزوده های غذایی و مواد سرطان زا و ... سخن می گویند و تمامی اسائل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهند. زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانواده ها پدر و مادر هر دو باید کار کنند تا بتوانند هزینه ای روز افزون را تامین نمایند. طلاق افزایش یافته، ازدواج مجدد هم امری نا ممکن نیست افزون رسانه های گروهی، افراد به مشاهده ی صحنه های جنگ خشونت، تخریب، بی رحمی و مرگ و کشتار عادت داده اند (استوا ، 1998)
استرس یکی از مفاهیم مهم در مطالعه روانشناسی و بهداشت روانی به شمار می آید و به کفیات گوناگون در زندگی اطلاق می شود و به عنوان علل بسیاری از درد ها ، ناراحتی ها و بیماری ها و بیماری ها تلقی می شود . مردم عادی آن را پدیده ای رنج آور و ناخوشایند، پزشکان مسئله را از دید واکنش های فیزولوژیک روانپزشکان بنا را بر فشارهای عصبی و به کار بردن مکانسیم های سایکوفیزیولوژیک و بالاخره روانشناسان آن را تغییر رفتار و حالات هیجانی و بحرانی می دانند.
مطالعه استرس به عنوان احساس حاصل از ارزیابی موقعیتی به عنوان فشار یا اضافه باری به منابع روانشناختی، مطالعه چگونگی تعادل بین جسم و روان است. محققان بر این نکته توافق دارند که ما را در وریطه ی یک همه گیری استرس هستیم که باعث بیماری و حتی مرگ می شود. اما درباره ی چگونگی تعریف استرس توافق کمتری دارند. تعریف استرس دشوار است. نظریه پردازان مختلف این اصطلاح را به شیوه های مختلفی بکار برده اند. یکی از شیوه های رایج تعریف استرس در نظر گرفتن آن به عنوان محرک است. توماس هوامز (1979) استرس را واقعه محرکی که لازم است فرد با آن سازگار شود تعریف کرد. بنابراین استرس به عنوان یک محرک، هر موقعیتی است که در خواست های غیر معقول و فوق العاده را داشته و نیازمند تغییر در الگوی زندگی جاری فرد باشد
استرس یکی از مفاهیم مهم در مطالعه روانشناسی و بهداشت روانی به شمار می آید و به کفیات گوناگون در زندگی اطلاق می شود و به عنوان علل بسیاری از درد ها ، ناراحتی ها و بیماری ها و بیماری ها تلقی می شود . مردم عادی آن را پدیده ای رنج آور و ناخوشایند، پزشکان مسئله را از دید واکنش های فیزولوژیک روانپزشکان بنا را بر فشارهای عصبی و به کار بردن مکانسیم های سایکوفیزیولوژیک و بالاخره روانشناسان آن را تغییر رفتار و حالات هیجانی و بحرانی می دانند.
مطالعه استرس به عنوان احساس حاصل از ارزیابی موقعیتی به عنوان فشار یا اضافه باری به منابع روانشناختی، مطالعه چگونگی تعادل بین جسم و روان است. محققان بر این نکته توافق دارند که ما را در وریطه ی یک همه گیری استرس هستیم که باعث بیماری و حتی مرگ می شود. اما درباره ی چگونگی تعریف استرس توافق کمتری دارند. تعریف استرس دشوار است. نظریه پردازان مختلف این اصطلاح را به شیوه های مختلفی بکار برده اند. یکی از شیوه های رایج تعریف استرس در نظر گرفتن آن به عنوان محرک است. توماس هوامز (1979) استرس را واقعه محرکی که لازم است فرد با آن سازگار شود تعریف کرد. بنابراین استرس به عنوان یک محرک، هر موقعیتی است که در خواست های غیر معقول و فوق العاده را داشته و نیازمند تغییر در الگوی زندگی جاری فرد باشد